برای یک سازمان برنامهریزی از جایگاه ویژهای برخوردار است و نحوه برنامهریزی تعیین کننده سرنوشت سازمان میباشد. این ابزار کلیدی جهت دهنده اهداف سازمان و تعیین کننده شکست و پیروزی آن خواهد بود. پروژهها و محصولات سازمان نیز به عنوان بخشی کلیدی از خروجی سازمان از این امر مستثنی نیستند و برنامهریزی برای آنها جزو مهم ترین اصول میباشد. برنامهریزی آنقدر برای سازمان مهم است که تاکید شده اتمامی سطوح سازمان باید در تهیه آن مشارکت کنند و سپس برای اجرای آن فعالانه همکاری کنند.
در حقیقت برنامهریزی صحیح تمامی ارکان سازمان را تحت تاثیر قرار داده و موجب میشود که بخشهای مختلف سازمان و تیمها عملکرد خود را در قبال پروژه یا محصول بدانند و با آن هماهنگ شوند. این مسئله موجب میشود که در سازمان و تیمهای مختلف، همگرایی برای انجام وظایف ایجاد شود و از سردرگمی و هرج و مرج جلوگیری شود.
با این حال، در طول سالها تجربه کار با شرکتها و سازمانهای مختلف به این نتیجه رسیدهام که در سازمان یک مسئله مهمتر از برنامهریزی نیز وجود دارد که در صورت عدم توجه به آن هیچ برنامهریزیای برای پروژهها و سازمان نتیجه نخواهد داد و آن فرهنگ سازمانی است.
